English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (5857 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flange U لبه بیرون امده چرخ
flanges U لبه بیرون امده چرخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flange U لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
flanges U لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
exserted U بیرون امده
extrusive U اخراج کننده بیرون امده
kid glove U ازلای زرق وبرق بیرون امده
matriculated students U شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
petiolar U از برگدم بیرون امده
ribby U دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
saleint U بیرون امده
saleintiant U بیرون امده
Other Matches
to turn out U بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
to strain at a gnat U ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout U بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate U ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
eject U بیرون راندن بیرون انداختن
ejects U بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound U عازم بیرون روانه بیرون
ejecting U بیرون راندن بیرون انداختن
ejected U بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion U بیرون اندازی بیرون امدگی
fordone U از پا در امده
gibbous U بر امده
ridgy U بر امده
who came? U کی امده
incoming U امده
who came? U که امده
underhung U پیش امده
red hot U تاب امده
in U :رسیده امده
jambs U تیربیرون امده
in- U :رسیده امده
worker U ازکار در امده
exopathic U ازبیرون امده
prognathic U پیش امده
red-hot U تاب امده
peregrin or rine U از خارجه امده
enthetic U ازبیرون امده
prognathous U پیش امده
exserted U پیش امده
jamb U تیربیرون امده
unbred U بدببار امده
jutting U پیش امده
overshot U پیش امده
impassionate U به جنبش امده
landed U فرود امده
protrusive U جلو امده
aggregate U جمع امده
aggregates U جمع امده
protractive U جلو امده
protrudent U جلو امده
protrusile U جلو امده
new come U تازه امده
worked up U ازکار در امده
getting U بدست امده
overdue U دیر امده
gets U بدست امده
leavened bread U نان ور امده
projective U جلو امده
get U بدست امده
left over U زیاد امده
neoteric U تازه بدنیا امده
cantilever U تیر پیش امده
ecstatic U بوجد امده نشئهای
take steps U اقدامات بعمل امده
inchoate U تازه بوجود امده
ecstatically U بوجد امده نشئهای
you might have come U باید امده باشید
self born U از خود بوجود امده
peregrine U ازخارجه امده مسافر
unhandy U مشکل بدست امده
apogean U از زمین بالا امده
twinborn U دوقلو بدنیا امده
beetle brow U پیشانی پیش امده
projecting jaw U ارواره پیش امده
bay window U پنجره پیش امده
born in the purple U در نازونعمت بدنیا امده
bay windows U پنجره پیش امده
lugs U هر عضو جلو امده چیزی
to run short U زیر short امده است
prognathous U دارای ارواره پیش امده
visors U لبه پیش امده کلاه
bow window U پنجره پیش امده کمانی
weather worn U تحت تاثیر هوا در امده
venose U دارای رگهای متعددوبر امده
lug U هر عضو جلو امده چیزی
instances have occurred that U مواردی پیش امده است
bow windows U پنجره پیش امده کمانی
to t. to account U زیر account امده است
visor U لبه پیش امده کلاه
prognathic U دارای ارواره پیش امده
air landed U فرود امده از راه هوا
bucktooth U دندان گراز یا پیش امده
vizor U لبه پیش امده کلاه
hardly earned money U پول سخت بدست امده
rimrock U لبه بر امده صخره مزبور
ramus U قسمت بر امده واطاله یافته
his stomach sticks out U شکمش پیش امده است
lugging U هر عضو جلو امده چیزی
lugged U هر عضو جلو امده چیزی
ill gotten U با وسایل غیر مشروع بدست امده
the bird took its perch U مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
ventricous U بادکرده دارای شکم پیش امده
forestage U قسمت جلو امده صحنه نمایش
oversailing of facade U قسمت برجسته یا پیش امده بنا
whyŠthere is the answer U شرط در امده تقریبا معنی میدهد
biologic U بدست امده اززیست شناسی عملی
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
off one's hands U بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
dormer U پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
dormers U پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
bay window U پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
round-shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
industrial wealth U مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
bay windows U پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
lyophiled U بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophil U بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
it is of doubtful proveance U معلوم نیست اصلا از کجا امده است
straight arm U حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
brown major U براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
rimrock U صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
officinal names of drugs U نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
odontolite U دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
catches U ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
yardage U تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
soever U واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
pandects U خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
apomict U کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
escarpments U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpment U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
ventriloquism U سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobe U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobes U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
vampires U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
margin productivity U نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
microsoft word U یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
wind aided U اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
ventricos U بادکرده شکم دار دارای شکم پیش امده
stillbirth U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
derived information U اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
stillbirths U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
brown minor U براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
hematogenous U از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
stillborn U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
protrusile U دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
he is an incarnate fiend U دیوی است که بصورت ادمی در امده است
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
out [of] <adv.> U بیرون [از]
bakkat U به بیرون
outwith [Scotish E] <adv.> U بیرون [از]
from outside U از بیرون [از]
from out of town U از بیرون [از]
outdoor U بیرون
out <adv.> U بیرون
outward bound U بیرون رو
outside U بیرون
outsides U بیرون
away U بیرون از
away U بیرون
outside [of] <adv.> U بیرون [از]
forth U بیرون از
externals U بیرون
from the outside U از بیرون
off the track U بیرون
without U بیرون از
efferent U بیرون بر
without U بیرون
external U بیرون
abroad U بیرون
out-of- U بیرون از
out of U بیرون از
extra terrestrial U بیرون از
out U بیرون از
out- U بیرون از
out <adv.> U به بیرون
outside appearance U بیرون
forth of U بیرون از
outed U بیرون از
out door U بیرون
post tensioning U پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
extruded U بیرون کشیدن
saleintiant U بیرون زده
vent U بیرون ریختن
vent U بیرون دادن
extrudes U بیرون امدن
extrude U بیرون امدن
extrudes U بیرون انداختن
outflows U بیرون ریزی
extruding U بیرون امدن
extruding U بیرون کشیدن
shift out U انتقال به بیرون
extruded U بیرون امدن
extrudes U بیرون کشیدن
extruded U بیرون انداختن
smoke out U بیرون راندن
extrude U بیرون کشیدن
push off U بیرون رفتن
saleint U بیرون زده
vented U بیرون ریختن
extrude U بیرون انداختن
similitude U بیرون فاهر
draw U بیرون کشیدن
Recent search history Forum search
1wife is life life is knife knife kill the life
1usually i moved much faster_ask the other girls that i'd been out with.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com